با که در این مسیر صعب همراه شوم ؟ با خودم ؟ پس به کجا می رود آن حس عمیق فروتنی ؟ آیا کسی هست که بوی خاک را بشناسد؟ با درختان سخن بگوید و با کوه همدرد شود؟ آیا کسی هست که دیوانی مانند انسان را دوست نداشته باشد؟ قطعا کسی که در این مسیر همراه و هم روش من می شود باید به مادر طبیعت احترام بگذارد و مانند من غرور شاخ های گوَزن را ستایش کند.
در تلاطم درگیری من با این سوال سخت بگذارید تا من درود و سلامی به پختگی پیر خانقاه بر آفریننده الهه گان و پرورش دهنده نبات و حیات درود فرستم که برترین همراه می توانست او باشد ولی بازی گردان عالِم در بازی که خویشتن ساخته وارد نمی شود.
حال که ویژگی های این فرد را گفتیم زمان سفر است تا پای در پای رد پای دوست را دنبال کنم تا به سرزمین نور آن طرف سرزمین درد دقیقا پشت کوه های تباهی ....